سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]

مرا دوست بدار اندک ولی طولانی

 
 
عشق پنهان ...(جمعه 90 مرداد 14 ساعت 6:19 عصر )
...

یک شبی مجنون نمازش راشکست / بی وضو درکوچه لیلی نشست

عشق آنشب مست مستش کرده بود/ گفت یارب ازچه خوارم کرده ای

برصلیب عشق دارم کرده ای / خسته ام زین عشق دلخونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگرنیستم / این تو و لیلای تو من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم / دررگت پیدا و پنهانت منم

سالها باجورلیلا ساختی / من کنارت بودم و نشناختی

...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سنگی که طاقت ضربه های تیشه را نداشته باشد
تندیس زیبایی نخواهد شد
از زخم تیشه خسته نمی شوم
چرا که وجودم شایسته تندیس است

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ما گذشتیم و گذشت آنچه که با ما کردی ، تو بمان بادگران وای به حال دیگران

...







بازدیدهای امروز: 12  بازدید

بازدیدهای دیروز:26  بازدید

مجموع بازدیدها: 73363  بازدید


» لینک دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «